سلام عروسک مامان
دو سه روز قبل از تولد 2 سالگيت 12/7/90 با ماماني و بابااسي برديمت آتليه تا چند تا عکس خوشگل بگيريم و براي روز تولدت روي شاسي بزرگ چاپ کنيم و بزنيم به ديوار، از وقتي که وارد آتليه شديم انقدر گريه کردي چشمات قرمز شده بود از آقاي يوسفي (عکاس) ترسيده بودي خلاصه با هزارتا شکلک و ادا و اطوار تونستيم چند تا عکس ازت بگيريم که من از عکست که به ديوار زديم اين عکس و گرفتم و گفتم برات بزارم تو وبلاگت به عنوان يادگاري بمونه عزيز مامان.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی