انشاله زود زود خوب بشی فرشته کوچولوی من

سلام عزیز دل مامان

دوشنبه بعد از ظهر ١٦/٥/٩١ دیدم یه کم داغ شده بدنت اونروز من هم حالم خوب نبود سر کار نرفته بودم ساعت ٧:٣٠ بعد از ظهر بود که دیدم حالت خوب نیست زنگ زدم به موبایل دکتر میلان گفت می مونم توی مطب زود بیاید سریع حاضر شدیم با بابا اسی رفتیم دکتر آقای دکتر همه جاتو معاینه کرد و گفت گلوت چرگ کرده قربون اون گلوت برم بعدش پرسید سوزش ادرار نداره گفتم آقای دکتر می گه جبش نمی کنم میسوزه جیشم اما چون شب قبلش تو  اتاقت داشتی با الاکلنگت بازی می کردی یدفه دیدم صدای گریه اومد بعد گفتی پام خورده به دسته الاکلنگم و همش می گفتی جیشم می سوزه خلاصه آقای دکتر دارو دارد و آزمایش عفونت ادرار هم داد و اومدیدم خونه شب تبت خیلی رفت بالا مادت بمیره برات من و مامانی و خاله آزیتا و بابا اسی تا صبح بالای سرت بیدار بودیم دارو هات هم نمی خوردی دیدم بهتر نشدی دوباره رفتیم پیش اقای دکتر گفت تا جواب آزمایش بیاد فعلاً این آمپولها رو بزنید اگه جواب مثبت باشه باید ببریدش بیمارستان من دیگه داشتم می مردم انقدر گریه می کردم کلی هم نذر و نیاز به درگاه خداکردم تا جواب منفی باشه، الهی مامان بمیره برات ١ آمپول پنسیلین ١٢٠٠ و ٦ تا آمپول جنتامایسین داد دکتر هر آمپولی رو که می زدی من مردم و زنده شدم ، خلاصه مامان جون دیروز جواب آزمایشو گرفتیم و خدا رو شکر منفی بود اما گلوت هنوز چرک داره امروز صبح ساعت ٦ بازم تب داشتی فدات بشم انشالله زود زود خوب بشی مامان جون من تحمل مریضی و تبت رو ندارم کاش من جای تو مریض می شدم و آمپول میزدم....

خدایا به همه بچه ها و مامان بابا هاشون کمک کن همه مریض ها رو شفا بده دختر قشنگ من رو هم زود خوبش کن الهی آمین